فروشگاه

سه تار درمانی

  • انتشار1397/10/12
سه تار درمانی

درود و مهر بر شما همراهان مهربان وبسایت آموزش مجازی موسیقی نت به نت و دوستداران موسیقی. ایده نوشتن این مقاله زمانی به ذهنم رسید که واقعا با سه تار درمان شدم. نه اینکه فکر کنید سه تار می تواند جایگزین پزشک و دارو و کادر درمان باشد اما خوب سه تار تسلی بخش من شد و قلب مرا آرام کرد. در ادامه مقاله، داستان خودم را برایتان تعرف میکنم و برایتان میگویم که چگونه سه تار میتواند نقش یک درمانگر را برای شما ایفا می کند.

 

 آموزش سه تار نوازی توسط استاد علی اقبال

 

رسالت موسیقی چیست؟

جدای از مباحث درسی و تکنیکی سه تار، میتوان از زاویه دیگری به نوازندگی سه تار نگاه کرد. بیاید ببینیم هدف اصلی موسیقی چیست و بعد به درمانگری سه تار برسیم. رسالت اصلی موسیقی تغییر حال ما از حال بد به حال خوب، یا از حال خوب به حال خوبتر است. در گذر زمان این داستان تغییر پیدا کرده و موسیقی درگیر رقابت ها و چهارچوب هایی شده که باعث شده است هدف اصلی آن فراموش شود. اگر از مردم در مورد واژه «مطرب» پرس و جو کنید، آن را سخیف می پندارند زیرا مردم با ساز مطربان می رقصیدند. واژه مطرب به این معنیست که «کسی که طرب و شادمانی ایجاد میکند». آیا این کار بد است؟ آیا ایجاد سرور و شادمانی زشت است؟ خیر. باورهای غلطی که در طول زمان در ذهن مردم نقش بسته باعث شده که «مطربی» را زشت جلوه دهد و موسیقی دسته بندی شود. اگر نوازنده ای در سالن کنسرت بنوازد؛ قدرتمند، حرفه ای و باوقار است اما اگر همان نوازنده ماسکی به صورت بزند و همان قطعات کنسرتش را در کنار خیابان اجرا کند، نه تنها به آن توجهی نمیشود، بلکه مُهر گدا را بر پیشانی او میزنند. این ها را گفتم تا به اینجا برسم که هدف اصلی موسیقی «ایجاد حال خوب است» و این چیزی که فراموش شده است. نوازندگان امروزه دنبال به رخ کشیدن تکنیک و تبحر خود به دیگران هستند، مسابقات و جشنواره های گوناگون نوازندگی برگزار میکنند و کسانی که تکنیک و سرعت بیشتری دارند وارد مسابقه میشوند و در نهایت جایزه ای میگیرند و آن نوازنده از پیروزی در این مسابقه خوشحال است و تا آخر عمر، به آن می نازد، اما هنرش کجا ارائه میشود؟! داخل سالنی که هنرمندان و بعضاً قشر نسبتاً ثروتمند جامعه درآن حضور دارند که اکثرا یا به خاطر تبلیغات و یا صرفاً به خاطر آشنایی با آن نوازنده بلیط خریده اند، عده کمی هم به خاطر دریافت احساس ناب، بلیط آن کنسرت را می خرند. بگذارید از موضوع خارج نشویم، هنر والای موسیقی، فرمایشی نیست و آن را برای دل کسی نمیسازیم، این هنر ناب گوهر وجودی ماست که بدون توجه به چهارچوب و قانون خاصی ساخته میشود و ارائه میشود.  اگر مخاطب آن را شنید و دوست داشت، آن وقت است که هنر شما دلنشین و واقعی است چون از دل شما بر می آید. پس اگر سازی را برای آرام بخشی خودتان نواختید بدون شک آرام بخش دیگران هم خواهد بود.

 

رسالت موسیقی تغییر حال است، تغییر حال بد به حال خوب و حال خوب به حال خوبتر

 

6 نکته فنی که نوازندگان سه تار باید بدانند

چگونه سه تار درمانگر ما می شود؟

اکنون به موضوع به درمانگری سه تار میپردازیم. همانطور که در قسمت بالا برایتان شرح دادم، به این نتیجه رسیدیم که رسالت موسیقی ایجاد «حال خوب» است و من این را درمان می نامم. در پزشکی هم درمان به معنای واقعی همین است، از حال بد به حال خوب! پس بیاید با سه تار حال خود را خوب کنیم و اما چگونه؟ لطفاً کاری را که میگویم انجام دهید، این شکل از نواختن تجربه شخصی بنده است و هیچ ربطی به اصول سه تار نوازی رایج ندارد، تنها، احساس زیبایی است که خودم به دست آوردم و از آن لذت برده ام و شما هم میتوانید از این روش پیروی کنید، نتیجه آن را اول در خود ببینید و بعد برای دیگران اجرا کنید و بازخورد آن را در دوستان و آشنایان خود ببینید. سه تار خود را بردارید و در جایی ساکت بنشینید. از کوک بودن سه تار خود مطمئن شوید و سپس ذهن خود را از تمام تمریناتی که تاکنون انجام می داده اید خالی و رها کنید. حال با پشت ناخن از بالا «سیم های بم» را به سمت «سیم اول» نوازش کنید. 5 الی 10 بار این کار را انجام دهید. بعد پرده سوم روی سیم اول «می بمل» را بگیرید و همان کار را انجام دهید. بعد پرده دوم روی سیم اول «ر» را بگیرید و روی همه سیمها حرکت کنید. سپس پرده ششم روی سیم اول «فا» را بگیرید و روی همه سیمها با پشت ناخن حرکت کنید. دوستان عزیز، تأکید می کنم اگر می خواهید احساس آرامش را ایجاد کنید، خیلی آرام و ملایم از روی سیم ها عبور کنید. بعد کم کم حس خواهید کرد چه حس زیبایی در حال شکل گرفتن است. در واقع نمی خواهم ترتیب خاصی برای شما مشخص کنم تا ذهنتان در گیر الگویی نشود. این شیوه هیچ قانونی ندارد. فقط خالی کردن ذهن و به نوعی بازی کردن با سیم های سه تار است. میدانید چرا همه ما بازی کردن را دوست داریم؟ چون طبیعی ترین عامل ترشح دوپامین در مغز «بازی» است. دوپامین پیام رسان عصبی است و همچنین مهمترین عامل لذت و سرخوشی در بدن میباشد. پس با حرکت های غیرارادی روی سیم ها و بدون توجه به نت و یا آهنگ خاصی، ذهنتان را روی سیم ها خالی کنید و با آنها هرجور که دوست دارید بازی کنید. پرده هایی که گفتم تجربه خودم بود و نمیخواهم به شما هیچ قالبی بدهم. شما هرجور که دوست دارید میتوانید ذهن خودتان را تخلیه کنید. این روش شما را خالی از ذهنیت میکند و اگر چشمانتان را ببندید و چند دقیقه ای این به این صورت بنوازید به نوعی وارهانیدگی و مدیتیشن فرو میروید که بسیار لذت بخش و آرام بخش است. 

 

پکیج آموزشی سه تار بخش ماهور، اولین قدم در آموزش سه تار

مدیتیشن چیست؟

اگر بخواهم خیلی ساده و به زبان عامیانه بیان کنم، مدیتیشن یعنی سکوت ذهن یا به تعبیر دیگر «بی ذهنی». آیا میتوانید به هیچ چیز فکر نکنید؟ قطعاً خواهید گفت مگر میشود به چیزی فکر نکرد؟! بله میشود، ولی کاری سخت است که نیاز به تمرینات مداوم دارد. هر انسان در یک شبانه روز شاید هزاران فکر از مغزش عبور کند، فکرهای کوچک و بزرگ، هر نگاه شما به تصویری یک فکر است. هر صدایی که میشنوید یک فکر است. و تازه اینها فقط فکرهای خیلی ریز هستند. تصور کنید چقدر فکرهای بزرگ و بعضاً مخرب به ذهن ما خطور می کنند و ذهن ما را آشفته می کنند. دانشمندان معتقدند 90 درصد افکار مخرب که عامل اصلی استرس و تشویش است واقعی نیست و فقط ترس از آینده است. در مدیتیشن در بین این افکار شکافی ایجاد میکنیم و به فضای زیبای بی ذهنی میرویم. جایی که همه چیز کامل است، همه چیز زیبا و بی نقص ست، همه چیز آرام است. آنجا کجاست؟ آنجا هیچ جایی نیست. یک «وارهانیدن» عجیب است. توصیف مدیتیشن و روشهای آن در این مجال نمیگنجد و فقط خواستم کمی با کلیات آن آشنا شوید. اگر علاقه مند هستید میتوانید کتابها و مقالات زیادی که تاکنون در مورد مدیتیشن نوشته و منتشر شده است را جستجو و مطالعه نمایید.

 

مدیتیشن یعنی بی ذهنی

 

شناخت پرده های سه تار

 

وقتی سه تار قلب و روح مرا آرام کرد!

آن شب حسابی به هم ریخته بودم. بر سر موضوعی با یکی از دوستانم بحث کرده بودم. حقیقاً اصلا اهل بحث نیستم و هرجا ببینم با کسی اختلاف نظری دارم و احتمال بدهم که شاید به بحث و یا جدلی کشیده میشود، سریع صحنه را ترک میکنم و معتقدم همیشه سکوت چاره ساز است. آن شب این اتفاق افتاد و بعد از بحث، صحنه را ترک کردم. دلم آشوب بود. من زودرنجم و زود بغض گلویم را میگیرد و به قول معروف «اشکم دم مَشکم است». نمیدانم حساسیت تا این حد خوب است یا بد؟! ولی هرچه که هست من این چنینم. طبق معمول که هر وقت دلگیرم و یا آشفته هستم سریع به اتاق ضبطم میروم و سازم را برمیدارم و نوازشش میکنم، در چنین حالاتی هیچ آهنگ خاصی نمینوازم و به هیچ چیز فکر نمیکنم. حتی به آن موضوعی که باعث خشمم شده فکر نمیکنم، فقط برون ریزی میکنم. مغزم هر فرمانی برای حرکت انگشتانم میدهد همان را اجرا میکنم. گاهی شدت مضرابها به قدری است که میترسم سیم ساز پاره شود و گاهی بسیار لطیف سیم را نوازش میکنم. نمیدانم شما وقتی عصبانی و یا غمگین هستید چه کاری انجام میدهید، واقعی که ندیده ام ولی توی فیلم ها دیده ام که میزنند چیزی میشکنند یا گاهی به درگیری فیزیکی کشیده میشود و بعضی ها هم توی دلشان میریزند و وقتی در تنهایی خودشان قرار میگیرند با خود میگویند، کاش این حرف را به او میزدم، کاش این کار را میکردم و یا با این خیال که «اگر این دفعه او را ببینم این کار را خواهم کرد» خود را تسلی می بخشند. من از این دسته شخصیت ها هستم که در موقع خشم یا برخوردی لفظی با کسی زبانم لال می شود. وقتی تنها میشوم  با خیالات خودم، ذهنم را آرام می کنم. به نظر خودم این شکلی بهتر است تا اینکه آن موقع از روی ندانم کاری حرفی بزنم یا حرکتی ناشایست انجام دهم که خدایی نکرده اتفاقات جبران ناپذیری به وجود بیاید. نکته دیگراین است که دلم نمیخواهد کسی از من دلگیر باشد و کسی با من قهر باشد. خلاصه تمام حالات درونی و نوسانات مغزی خودم را به سازم منتقل میکنم. گاهی با خودم میگویم این نازنین «سه تارم» چه گناهی دارد که گیر من افتاده است. فکر میکنم ساعت 11:30 شب بود، با دلی آشوب و مغزی داغ شده، به اتاق ضبطم رفتم. اتاق ضبطم «آکوستیک» است و نه صدای به داخل می آید و نه صدایی از آن خارج میشود و هیچ انعکاسی در آن وجود ندارد. آنجا را مخصوص ضبط و خلوتهای درونی خودم ساخته ام. به تعبیر خودم «گوشه ای از بهشت» یا «معبد» من است. درب اتاق را که میبندم از همه جا رها میشوم و تمام تار و پود وجودم در اتاق مناسب برای تمرین است. چشمانم را بستم و با پشت ناخن از روی سیم ها عبور میکردم. هیچ پرده ای نمیگرفتم. فقط آرام و ملایم سیم ها را نوازش میکردم. یک دقیقه همین کار را میکردم و بعد شروع کردم به گرفتن پرده ها، اول پرده «ر» پشت سر آن «می بمل» و بعد از آن «فا». چند دقیقه ای با چشم بسته همین کار را انجام دادم. هر لحظه آرام و آرام تر میشدم، فقط گاهی ذهنم به سمت بحثی که داشتم، فرار میکرد. دست من نبود، ذهن کارش همین است. به قول «بودا» ذهن مثل بچه میمون بازیگوش است که به این سو و آن سو می پرد، باید آن را گرفت و در قفسی نگه داشت. خوب که آرام شده بودم این بچه میمون بازیگوش «ذهنم»، همه چیز را ویران کرد، سازم را کنار گذاشتم و جفت دستهایم را به سر گذاشتم و به دنبال چاره بودم. چند دقیقه ای در این حال و هوا بودم که یا یک روش  از مدیتیشن های اشو به نام «مدیتیشن پویا» افتادم. تصمیم گرفتم با کمک از مدیتیشن پویا خود را آرام کنم. این روش، سکوت بعد از یک شلوغی زیاد است. قبل از اینکه بنوازم، میکروفون استودیوی خودم را وصل کردم، نرم افزار کیوبیس را باز کردم و دکمه ریکورد را زدم و رفتم داخل اتاق، (دوستان پیشنهاد می کنم هر موقع تصمیم به بداهه نوازی گرفتید، نواخته های خود را ضبط کنید». چشمها را بستم و شروع به نواختن یک قطعه تند و سرعتی کردم. یک قطعه شلوغ که تمام خشم و بغض و درگیری های ذهنی خودم را بیرون بریزم. روی پرده های مختلف مانور میدادم، اصلا مهم نبود در چه دستگاهی مینوازم فقط باید ذهنم خالی می شد و باید از خشم و ناراحتی پاک میشدم. پس از دقایقی نواختن و جست و خیز روی سه تارم، نوبت به آرامش رسید. آرامش بعد از طوفان، این تکنیک اصلی مدیتیشن پویاست. حالا کاری را که اول انجام دادم و نتیجه نگرفتم انجام دادم. نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم به نوازش سیمها، با پشت ناخن از روی سیمها عبور کردم و آرامش خوبی سراغم آمد. ذهنم حسابی آرام شده بود. نوسانات مغزم کم شده بود و احساس زیبایی داشتم و اینجا بود که سه تارم ذهن شلوغ و آشفته مرا آرام کرد. این شد که اسم این حالت را «سه تار درمانی» گذاشتم. امیدوارم این روش در آرامش شما عزیزان نیز مؤثر و مفید باشد. در ویدیوی زیر بیشتر برایتان توضیح می دهم که مدیتشن چیست، درمان چیست و چگونه با  سه تار درمان شوید.  

 

روش کوک سه تار به وسیله تیونر

 

نویسنده: علی اقبال 

 

لطفاً ویدیوی مربوط به این مقاله را مشاهده فرمایید

 

 

خوشحال می شوم در قسمت نظرات، دیدگاه خود را در مورد این مقاله برایم بنویسید.

توجه !

این پست آموزشی رایگان است.

برخی محصولات فروشگاه

همه موارد

نظر دهید (برای اعضا)

به این مورد امتیاز بدهید

Captcha

نظرات (1)

طاها پیری

تاریخ ارسال :1397/10/15

خیلی ممنون استاد از مقاله خوبتان

سبد خرید 0
تماس با ما