قسمت شانزدهم قصه های هزار و یک شب

شب دوازدهم: حکایت گدای دوم 1

در قسمت قبلی قصه های هزار و یک شب شنیدیم میهمانانی که هر کدام به علتی سر از خانه دخترکان سپید روی و ناز پیکر برآورده بودند، عهد خود بشکستند و در مورد وقایع آن خانه و تاریخچه آن سوال کردند. دخترکان نیز به غلامان پنهان شده دستور دادند که همه را از دم تیغ بگذارند مگر اینکه هر کدام قصه خویش و ماجرای رسیدن به این خانه را شرح دهد. تا آنجا رفتیم که گدای اول در شرح ماجرا خود را صاحب مکنت و مقام معرفی کرد و گفت از بد روزگار به چنین حال و روز افتاده. پدرش که حاکم اقلیمی بود، توسط وزیری کینه جو به قتل رسید او مجبور به ترک دیار گشت و به سراغ پسر عموی خود، که او نیز شاهزاده بود بار سفر بر بست. اما پس از جستجو، پسر عموی خود را در زیر زمینی تاریک و نمناک جست که در آغوش دختری هر دو جان از تن به در کرده اند. پس خبر را به عموی خود یعنی شاه آن دیار بداد و شاه بسیار مغضوب گشت.

ادامه داستان گدای اول را در این پادکست خواهید شنید. پس در مورد سر انجام آن حرفی نخواهیم زد.

دخترکان که ماجرای گدا راشنیدند از جان او گذر کرده و رخصت به ترک آن خانه دادند. اما گدا گفت علاقه دارم تا حکایت دیگر مردان اسیر را نیز بشنوم. پس در همان سرا ماند برای شنیدن داستان گدای دوم.

آری، در قسمت پانزدهم مجموعه داستان های صوتی قصه های هزار و یک شب؛ حکایت گدای دوم را از زبان راوی این مجموعه، ریحانه زارعی می شنویم.

عوامل تولید:

گوینده: ریحانه زارعی

صدابردار: علی اقبال

تدوینگر: رضا طریحی

تهیه شده در استودیو نت به نت

بر اساس کتاب قصه های هزار و یک شب

پخش از وبسایت فرهنگی آموزشی نت به نت