فروشگاه

فایل های صوتی

فایل های صوتی

قسمت پانزدهم قصه های هزار و یک شب

  • انتشار1402/05/04
  • بازدید
قسمت پانزدهم قصه های هزار و یک شب

شب یازدهم: حکایت گدای اول

 

از هر چه می بینی سوال مکن و تا نپرسند پاسخ مگوی

شب یازدهم از هزار و یک شبی است که شهرزاد برای حفظ جان خود و سایر دختران مملکت، سر شهریار شاه را با کتاب قصه های هزار و یک شب گرم می کند. در قسمت قبلی، داستان عجیب حمال و دختران را شنیدیم. آن قدر اتفاقات این داستان عجیب بود که حتما شنونده از خود می پرسد: ماجرا چیست که سه دختر زیبا روی با یک حمال زالو صفت و سه گدای پاپتی اینگونه سهل گرفته اند و مجلس عیش و طرب و رقص به پا ساخته اند؟ جالب آنجاست که هارون الرشید، یکی از قدرترین خلفای بنی عباس با لباس مبدل بازرگانان به سرای آن خانه در می آید. اگر فیلم mother! اثر نمادین و عجیب الحال کارگردان مطرح جهان، دارن آرنوفسکی را دیده باشید؛ اتفاقات این داستان از قصه های هزار و یک شب، سکانس های عجیب، شلوغ و گاه پریشان حال آن فیلم را در ذهن تداعی می کند.

علی ایحال در قسمت قبل شنیدیم که دخترکان قصه، یک شرط برای خوش گذرانی و ماندن میهمانان داشتند و آن هم جمله ایست که در ابتدای این مطلب نوشته شده است. از هر چه می بینی سوال مکن و تا نپرسند پاسخ مگوی!

اما کارهای عجیب دخترکان، صبر در برابر کنجکاوی را از میهمانان ربود و به خیال آنکه هفت مرد قطعا حریف سه زن می شوند؛ زیر عهد خود زدند و از چرایی های پیش آمده سوال کردند.

ناگاه هفت غلام زنگی سیاه که کل مدت به هواداری زنان پنهان بودند، به میان ریختند و همه را کت بسته مقابل آنها قرار دادند. دختران گفتند زندگی شما به پایان خود رسیده، هر کدام ماجرای خود و چگونگی رسیدن به اینجا را شرح دهید شاید از جانتان گذر کردیم.

این پادکست در مورد گدای اول است که می خواهد ماجرای خویش را شرح دهد.

بشنویم داستان این گدای یک چشم را از زبان راوی قصه های هزار و یک شب، ریحانه زاعی در نقش شهرزاد قصه گو.

 

عوامل تولید:

گوینده: ریحانه زارعی

صدابردار: علی اقبال

تدوینگر: رضا طریحی

تهیه شده در استودیو نت به نت

بر اساس کتاب قصه های هزار و یک شب

 

 پخش از وبسایت فرهنگی آموزشی نت به نت

نظر دهید (برای اعضا)

به این مورد امتیاز بدهید

Captcha

نظرات (0)

تاکنون نظری ثبت نشده است.

سبد خرید 0
تماس با ما