فروشگاه

مقالات

مقالات

چرا چون لاله خونین دل نباشم

  • انتشار1398/06/01
  • بازدید
چرا چون لاله خونین دل نباشم

اجرای قطعه دیلمان با سه تار

چند شب پیش دلم از تکرار زمانها گرفته بود. خسته و دلگیر بودم از سر به یغمایی های مکرر زندگانی. غربت غم انگیزی بر جانم نشسته بود. و به معنای واقعی دلشکسته و حزین بودم.احساس می کردم در قفس تنم گرفتارم. قفسی دلگیر و تنگ که وسعتش به اندازه دنیای من بود. بیش از این توصیف احوالم خطاست، چرا که این دلگیری ها مربوط به آدمیست. و همگان تجربه کرده اند. هیچ کس نیست که بگوید تا به حال ابر سیاه غم، بر دشت دلش نباریده. آن شب یکی از غم انگیز ترین شبهای من بود.

اینگونه مواقع همسرم حال مرا با حرفهایش دگرگون میکرد. اما آنشب او نبود. دوستم بر حسب تصادف با من تماس گرفت. در مورد مسائل کاری و روزمره صحبتی داشت. بسیار سعی نمودم که حالم را در پس پرده پنهان کنم.ابتدا انکار کردم. نمی خواستم محنتم بر او محنت شود. اما او پرده دری کرد و اصرار ورزید. از او خواستم به نزدم بیاید و برایم تفالی به حافظ زند. گفت ما محرم اسراریم و تو عزیز دل ما. دقایقی بعد بر سرای من وارد گشت. از کتابخانه دیوان حافظ را بر داشتم.نگاهی به آن کردم. ماههاست که در کتابخانه است و حال در این احوال به سراغش آمده ام. خجل گشتم و به دستش دادم لسان الغیب را. چشمانم بستم و شعله افکار را در نهان ذهن خموش کردم و در ناخودآگاه ترین جای ناخودآگاهم نیتی کردم و این غزل بر آمد. چو آنرا شنیدم قلبم گرما گرفت.گویی شعله ای در میان یخ ها پا گرفت. دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را، با که این بازی توان کرد؟ شب تنهایی ام...

تارم را برداشتم و بی درنگ به کوچه پس کوچه های دشتی روان گشتم. "صبا گر چاره داری وقت وقت است/ که درد اشتیاقم قصد جان کرد" دلم سبک گشته بود و چون کودکی خوشحال در پی نغمه تارم می دویدم.تصمیم گرفتیم این حال خوب را ثبت کنیم و با دوستان خود به اشتراک بگذاریم. قطعه دیلمان از کارهای فراموش نشدنی استاد محمدرضا شجریان، با صدای دوست خوبم محمد عزیز و تار نوازی این حقیر .

 

 

تهیه شده در وب سایت آموزش موسیقی نت به نت

نظر دهید (برای اعضا)

Captcha

نظرات (0)

تاکنون نظری ثبت نشده است.

سبد خرید 0
تماس با ما